خط لوله قدرت سیبری ۲ (PoS2) نهتنها یک پروژه زیرساختی عظیم، بلکه اهرمی استراتژیک برای روسیه و چین در بازار جهانی گاز است. این توافق میتواند تقاضای گاز طبیعی مایع (LNG) چین را کاهش دهد، سلطه ایالات متحده در بازار LNG را به چالش بکشد و چشمانداز انرژی جهانی را تغییر دهد.
پروژهای فراتر از یک خط لوله
گازبنیان ؛ مرکز سیاست انرژی جهانی در گزارشی تازه تأکید کرده است که قدرت سیبری ۲ یکی از مهمترین پروژههای انرژی در روابط روسیه و چین محسوب میشود؛ پروژهای که نهتنها مسیر تازهای برای صادرات گاز روسیه باز میکند، بلکه موقعیت پکن را در مذاکرات انرژی تقویت خواهد کرد. این خط لوله با امضای یادداشت تفاهم الزامآور میان گازپروم و شرکت ملی نفت چین کلید خورده و ظرفیت آن بهگونهای طراحی شده که بتواند بازار LNG را در سطح جهانی تحت تأثیر قرار دهد.
روسیه و چرخش استراتژیک به شرق
برای کرملین، قدرت سیبری ۲ صرفاً یک پروژه اقتصادی نیست، بلکه بخشی از سیاست کلان «چرخش به آسیا» پس از تحریمهای غرب و از دست رفتن بازارهای پرسود اروپایی است. این پروژه نماد نزدیکی استراتژیک مسکو به پکن است، اما مسیر آن دشوار و پرچالش خواهد بود. روسیه در عمل به یک خریدار واحد وابسته میشود و همین امر دست بالای چین را تقویت میکند. گزارش مؤسسه انرژی و مالی (FIEF) نشان میدهد که مذاکرات طی دو سال گذشته به ابتکار چین عمداً متوقف شده تا پکن بتواند امتیازات بیشتری به دست آورد.
علاوه بر این، اختلاف بر سر شرایط تجاری همچنان پابرجاست. چین در تلاش است حداقل برداشت سالانه را از ۸۰ به ۵۰ درصد کاهش دهد و قیمتی نزدیک به نرخ داخلی روسیه، یعنی حدود ۱۲۰ دلار به ازای هر هزار مترمکعب در دهه ۲۰۳۰، به دست آورد. مسئله تأمین مالی نیز گره دیگری است؛ در حالی که پروژههای پیشین توسط گازپروم تأمین مالی میشد، این بار منابع مالی روشن نیست و احتمال دارد چین بخشی از سرمایه اولیه را در ازای بازده کمتر فراهم کند. از نظر مسیر، خط لوله باید از خاک مغولستان بگذرد؛ کشوری که پیشتر پروژه را متوقف کرده بود اما اخیراً نشانههایی از تمایل به همکاری نشان داده است. با این حال، برای مسکو مهمتر از همه حفظ یک مسیر صادراتی بلندمدت—even با حاشیه سود پایینتر—است.
چین؛ امتیاز سیاسی و انعطاف اقتصادی
از منظر چین، اهمیت قدرت سیبری ۲ بیش از آنکه اقتصادی باشد، سیاسی است. این توافق روابط نزدیک پکن و مسکو را به نمایش میگذارد و پیامی آشکار به آمریکا میفرستد: وابستگی چین به LNG آمریکایی الزاماً پایدار نخواهد بود. نگرانیهای امنیتی چین درباره واردات LNG—از جنگ تجاری با ایالات متحده گرفته تا مخاطرات ژئوپلیتیکی در تنگه هرمز—مزیت گاز خط لوله را در چشم پکن برجسته کرده است.
چین در این مذاکرات دست بالا را دارد. از یک سو میخواهد گاز روسیه را با قیمتی حتی پایینتر از خط لوله قدرت سیبری ۱ دریافت کند، و از سوی دیگر بهدنبال انعطافپذیری در حجم واردات است. پکن تمایلی ندارد بهطور پایدار بین ۱۲۶ تا ۱۳۶ میلیارد مترمکعب گاز روسیه متکی باشد؛ چرا که چنین سطحی از واردات معادل ۴۲ تا ۴۵ درصد نیاز گازی این کشور در سال ۲۰۴۰ خواهد بود و با سیاست تنوعبخشی انرژی چین سازگاری ندارد.
پیامدهای بازار جهانی گاز
اجرای قدرت سیبری ۲ به همراه توسعه دو خط لوله دیگر میتواند در مجموع ۵۸ میلیارد مترمکعب ظرفیت تازه برای صادرات گاز به چین فراهم کند. چنین افزایشی میتواند در بلندمدت تقاضای LNG این کشور را بهطور محسوسی کاهش دهد. هرچند توسعه دو خط لوله دیگر تنها ۸ میلیارد مترمکعب تا سال ۲۰۳۱ خواهد افزود و اثر محدودی بر واردات میانمدت LNG چین خواهد داشت، اما قدرت سیبری ۲ در زمانی وارد میدان میشود که حدود ۳۶۰ میلیارد مترمکعب ظرفیت جدید LNG تا اوایل دهه ۲۰۳۰ روانه بازار جهانی خواهد شد.
حتی اگر چین تنها از نیمی از ظرفیت این خط لوله استفاده کند، عرضه بیش از حد LNG در بازار جهانی ادامه پیدا خواهد کرد؛ روندی که قیمتها را تحت فشار قرار میدهد، سودآوری را محدود میکند و میتواند برخی پروژههای جدید LNG را از رسیدن به مرحله سرمایهگذاری نهایی بازدارد. افزون بر این، انقضای حدود ۷۵ میلیارد مترمکعب قراردادهای LNG چین در دهه ۲۰۳۰، همراه با دسترسی به گاز ارزان روسیه، به پکن قدرت چانهزنی بیشتری خواهد داد و صادرکنندگانی همچون استرالیا، قطر و ایالات متحده را تحت فشار قرار خواهد داد.
تغییر در الگوهای تجارت انرژی
قدرت سیبری ۲ همچنین به معنای احیای دوباره تجارت خط لولهای میان مناطق است؛ تجارتی که پس از حمله روسیه به اوکراین کاهش یافته بود. این پروژه میتواند وابستگی آسیا به گاز خط لوله را افزایش دهد. در همین حال، شرکتهای چینی با پرتفوی بزرگ LNG، از جمله LNG آمریکا، امکان بیشتری برای آربیتراژ و بازیگری میان مناطق به دست خواهند آورد.
ژست نمادین یا نقطه عطف واقعی؟
یادداشت تفاهم قدرت سیبری ۲ در حال حاضر بیش از آنکه یک توافق قطعی باشد، ژستی سیاسی و نمادین از روابط ویژه مسکو و پکن است. با این حال، نتیجه نهایی بسته به جزئیات قرارداد متفاوت خواهد بود: بندهای «بگیر یا بپرداز»، سطح قیمتگذاری و میزان انعطاف در نهایت مشخص میکند که برنده اصلی این پروژه چه کسی است. روسیه به دنبال بازده تضمینشده است، در حالی که چین بر انعطافپذیری و قیمت پایین تأکید دارد.
با وجود این، پیام روشن به بازار جهانی انرژی فرستاده شده است: چین در حال بازتعریف نقش خود در معادلات گاز است و دوران سلطه بیرقیب LNG آمریکا احتمالاً کوتاهتر از آن چیزی خواهد بود که تا پیش از این تصور میشد.





