آمریکا و روسیه هم رقبای سرسخت بازار انرژی هستند و هم همپیمانان راهبردی در توسعه سوختهای فسیلی. روسیه با امضای قرارداد «قدرت سیبری ۲» گاز خود را به چین صادر میکند و آمریکا در مقابل با انعقاد قراردادهای صادرات LNG به اروپا، ژاپن و دیگر کشورهای آسیایی تلاش میکند نفوذ مسکو را محدود کند. با وجود این رقابت آشکار اقتصادی، هر دو کشور در سطح کلان به توسعه منابع فسیلی پایبندند؛ رویکردی که علاوه بر تغییر موازنه ژئوپلیتیک، مسیر تلاشهای جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی را نیز پیچیده میکند.
گاز بنیان ؛در فوریه، دونالد ترامپ با از سرگیری روابط مستقیم با کرملین ولادیمیر پوتین و توافق تلفنی برای «کار کردن بسیار نزدیک با یکدیگر»، موجب تغییر آرایش ژئوپولیتیک جهانی شد تا آن زمان، ایالات متحده به همراه متحدان اروپایی خود تلاش میکرد روسیه را به دلیل آغاز جنگ تمامعیار علیه اوکراین در سال ۲۰۲۲ منزوی و تحریم کند. اما از زمان رویکارآمدن، ترامپ آشکارا به اهداف روسیه نزدیکتر شده است؛ حتی رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، را «دیکتاتور» خواند
بولتن دانشمندان اتمی در جدید ترین شماره خود در مقاله ای به قلم 9 استاد دانشگاه از جمله میخائیل تروتسکی ، رابرت اورتونگ، ادوارد هالند و سوزان ونگل با اشاره به همسویی پوتین و ترامپ در قدرت یابی مجدد انرژی فسیلی در بازار جهانی انرژی به تبعات این تصمیمات برای ملاحظات اقلیمی جهان پرداختند.
در این مقاله آمده است روابط پوتین و ترامپ با اقدامی از سوی کرملین محکمتر شد: سفارش یک پرتره ستایشآمیز از ترامپ – در حالی که مشت خود را در نشانهای از چالشطلبی پس از سوءقصد سال گذشته بالا برده – و هدیه دادن آن به رئیسجمهور آمریکا در مارس ۲۰۲۵ (Chance 2025).
این نزدیکی نهتنها دههها همکاری میان آمریکا و متحدان اروپاییاش را متزلزل میکند، بلکه به دلیل اینکه دو کشور از بزرگترین تولیدکنندگان کربن هستند، پیامدهای مهمی برای تلاش جهانی جهت تثبیت وضعیت اقلیم خواهد داشت – چه مثبت و چه منفی.
توسعه سوختهای فسیلی در محور همکاری
هم ترامپ و هم پوتین از گسترش بیشتر منابع سوخت فسیلی کشورهایشان حمایت میکنند. ترامپ اعلام کرده که ایالات متحده را دوباره از «توافق پاریس» خارج خواهد کرد (McGrath 2025) – همان کاری که در سال ۲۰۱۹ انجام داد – و به سرعت در حال برچیدن بسیاری از اقداماتی است که دولت بایدن برای حمایت از انرژیهای تجدیدپذیر آغاز کرده بود (Columbia 2025).
پوتین تأکید کرده که تغییرات اقلیمی میتواند در مجموع برای کشورش مثبت باشد و احتمالاً امیدوار است با توسعه روابط نزدیکتر با تیم ترامپ از طریق مجموعهای از پروژههای تجاری – از جمله استخراج سوختهای قطب شمال – انزوای روسیه را کاهش دهد (Javeline et al 2024).
در مجموع، فعالیتهای ایالات متحده و روسیه ۱۷/۶ درصد از انتشار گازهای گلخانهای جهان را تشکیل میدهد؛ سهمی که کاهش نخواهد یافت و حتی ممکن است افزایش یابد (Friedrich et al 2023).
نگرش محدود و منفعتطلبانه آنها به تغییرات اقلیمی، جمعآوری بودجه لازم برای سازگاری کشورهای در حال توسعه را دشوارتر کرده و احتمالاً پیامدهای منفی را افزایش میدهد. از این رو، ما در این مقاله به انگیزهها و پیامدهای نقش ترامپ و پوتین به عنوان «خرابکاران اقدام اقلیمی» میپردازیم. در زمانی که بسیاری معتقدند اقدام مستقیم ضروری است، این دو کشور رهبری عقبنشینی جهانی از پیشرفتهای اقلیمی را به عهده گرفتهاند.
تفاوت در رویکردها، با وجود نزدیکی
پوتین از ابتکار ترامپ برای بازگرداندن روابط مستقیم استقبال کرده است؛ حرکتی که ممکن است نشانهای از دنبالکردن اهداف مشابه باشد. با این حال، رویکردها و نتایج مطلوب برای هر رهبر متفاوت است و احتمالاً این دو در یافتن مجموعهای قوی از منافع مشترک دچار مشکل خواهند شد.
سیاست «اول آمریکا»ی ترامپ به معنای عقبنشینی از تعهدات بینالمللی است. در مقابل، پوتین میخواهد روسیه را به یک بازیگر جهانی تبدیل کند و فعالانه در حال جلب توجه کشورهای جنوب جهانی برای گسترش نفوذ روسیه است.
پوتین در ابتدا علم تغییرات اقلیمی را دستکم میگرفت؛ حتی در سال ۲۰۱۸ پیشنهاد داد که «تغییرات کیهانی… در کهکشان» ممکن است علت گرمایش جهانی باشد، نه فعالیتهای انسانی. اما در سالهای اخیر شروع کرده است به پذیرش موضوع اقلیم در مجامع جهانی (Myznikova 2025). برای نمونه، در اجلاس اقلیمی سازمان ملل در ۲۰۲۲ (COP27)، روسیه از ایجاد صندوقی جدید برای جبران خسارات و زیان کشورهای آسیبپذیر حمایت کرد (UWEC 2022).
به عبارت دیگر، رهبر روسیه آمادگی خود را برای پاسخگویی به مطالبات کشورهای آسیبپذیر نشان داد – در تضاد آشکار با ترامپ.
سیاست انرژی و تفاوت منافع نفت و گاز
با حمایت شرکتهای نفتی آمریکا، ترامپ در سخنرانی سوگند دوم خود سیاست «حفاری، بچه، حفاری» را اعلام کرد تا قیمت نفت را کاهش داده و رشد اقتصادی آمریکا را تحریک کند (McGrath 2025).
پوتین اما ترجیح میدهد قیمت نفت بالا باشد، زیرا نفت اصلیترین کالای صادراتی روسیه است و او برای تأمین بودجه جنگ خود به درآمد آن وابسته است (AFP 2025).
در گذشته، روسیه بخش عمده تولید خود را در بازار اروپا میفروخت. از سال ۲۰۲۲، اتحادیه اروپا خرید زغالسنگ و نفت روسیه را متوقف کرده و در تلاش است وابستگی خود به گاز طبیعی روسیه را کاهش دهد، بهطوری که واردات به ۱۰ درصد سطح سال ۲۰۲۲ رسیده است (Sharples 2025).
چین و هند نفت روسیه را خریداری کردهاند و فروشها از سال ۲۰۲۲ ثابت ماندهاند، اما شرکتهای روسی نتوانستهاند فروش گاز اروپا را جایگزین یا بازسازی کنند. آلمانها نسبت به نیت روسیه شکاکاند (Vakulenko 2025)، بنابراین از سرگیری فروش قبل از پایان جنگ روسیه و اوکراین بعید است.
تعهدات اقلیمی اتحادیه اروپا در «قانون اقلیم اروپا» ثبت شده و افکار عمومی اروپا از انرژی پاک حمایت میکند (European Union 2025). با این حال، هزینه بالای گذار، عدم قطعیت اقتصادی ناشی از تعرفههای ترامپ و نیاز به افزایش بودجه دفاعی ممکن است برخی کشورهای اروپایی را به بازگشت به انرژی روسیه، مثلاً گاز طبیعی مایع (LNG)، به عنوان راهی برای صرفهجویی ترغیب کند (Hernandez et al. 2025).
بازی ظریف روسیه و مواضع ترامپ
ترامپ تغییرات اقلیمی را «حقیقت نمایشی» میداند و آمریکا را از مذاکرات بینالمللی محیط زیستی خارج کرده است.
پوتین اما بازی بسیار ظریفتر و فرصتطلبانهتری دارد: روسیه از تغییرات اقلیمی به عنوان ابزار استراتژیک استفاده میکند و تلاش دارد روابط خود با اتحادیه اروپا را بازسازی کند. با این حال، هر دو رهبر از روایتهایی که توسعه سوختهای فسیلی را توجیه کرده و خطرات گرمایش جهانی را کم اهمیت جلوه میدهند، بهره بردهاند.
تأثیر روابط آمریکا–روسیه بر مذاکرات اقلیمی
بهبود روابط آمریکا و روسیه احتمالاً ژئوپولیتیک دیپلماسی اقلیمی را تغییر خواهد داد. در دولت بایدن، آمریکا اغلب روسیه (و دیگر تولیدکنندگان عمده) را تحت فشار میگذاشت تا تعهدات اقلیمی خود را افزایش دهند – از جمله کنترل انتشار متان یا فشار برای حذف جهانی زغالسنگ. این تلاشها معمولاً موفقیت زیادی نداشت و گاهی خود آمریکا هم مانع اقدامات دیگر بود.
اکنون، با اولویت دادن ترامپ به رابطه دوستانه با مسکو، نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی و لغو تعهدات، واشنگتن بسیار کمتر احتمال دارد روسیه را از نظر محیط زیست به چالش بکشد.
روسیه هدف خنثیسازی انتشار تا سال ۲۰۶۰ و ارائه pledges تحت توافق پاریس را اعلام کرده، اما این برنامهها کمامید و فاقد ضمانت اجرایی بودهاند؛ با یک دولت آمریکا همدل و بیتوجه به اقلیم، مسکو انگیزه خارجی چندانی برای تقویت اهداف خود ندارد.
در صورتی که آمریکا همچنان مشارکت داشته باشد، ممکن است شاهد همکاری غیررسمی یا تفاهم متقابل برای مقاومت در برابر ابتکارات اقلیمی باشند که منافع انرژی آنها را تهدید میکند. برای نمونه، در مذاکرات اقلیمی سازمان ملل، یک جبهه همراستا آمریکا و روسیه ممکن است با کاهش تدریجی سوختهای فسیلی مخالفت کند یا تعهدات کاهش تولید نفت و گاز را تضعیف کند.
روسیه هزینه چندانی برای مشارکت در مجامع بینالمللی پرداخت نمیکند و در عین حال تلاش میکند وجهه اقلیمی خود را حفظ کند و نفاق غرب را برجسته کند.
این وضعیت میتواند منجر به ایجاد دو بلوک شود:
- بلوکی که کاهش کربن را پیگیری میکند (اتحادیه اروپا، کشورهای آسیبپذیر اقلیمی و شاید چین)
- بلوکی که انرژی را اولویت میدهد (آمریکا، روسیه، کشورهای نفتی به رهبری عربستان)
مدیریت این شکاف، چالش اصلی مذاکرات چندجانبه آینده مانند COP در برزیل خواهد بود.
پیامدهای انسانی
ماهیت روابط آمریکا و روسیه هنوز روشن نیست، اما تمرکز این دو کشور بر افزایش تولید سوخت فسیلی پیامدهای منفی گستردهای خواهد داشت:
- سلامت جهانی: افزایش بیماری و مرگ ناشی از حوادث جوی شدید، اختلال در سیستمهای غذا و آب، شرایط مساعدتر برای شیوع بیماریها و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی، به ویژه برای جوامع آسیبپذیر (WHO 2023).
- اثرات اقتصادی و کشاورزی: روسیه تأمینکننده اصلی گندم برای بیش از ۱۰۰ کشور، از جمله کشورهای کمتر توسعهیافته آفریقا و آسیا است (مصر، اندونزی، بنگلادش عمدهترین واردکنندگان). تهدیدات اقلیمی بر کشاورزی روسیه میتواند با افزایش انتشار گازهای گلخانهای آمریکا و روسیه تشدید شود و ناامنی غذایی را افزایش دهد.
فراتر از مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی، هزینه انسانی ناشی از گرمتر شدن زمین میتواند سنگینترین پیامد همکاری ترامپ و پوتین باشد.
نویسندگان: رابرت اورتونگ، دبورا جاولین، گریم رابرتسون، ریچارد آرنولد، اندرو بارنز، ادوارد هالند، میخائیل ترویتسکی، جودیت تویگ، سوزان ونگل.





