در میان تمام منابع سوخت، گاز طبیعی به عنوان ستون اصلی رهبری انرژی آمریکا ظاهر شده است. طی دو دهه گذشته، افزایش تولید داخلی گاز طبیعی، مزایای اقتصادی و ژئوپلیتیکی قابلتوجهی ایجاد کرده است.
بریگهام مککاؤن؛ پژوهشگر ارشد و مدیر ابتکار امنیت انرژی آمریکا در مؤسسه هادسون
هزینه انرژی تقریباً بر هر جنبهای از زندگی روزمره ما تأثیر میگذارد؛ از قبض برق و گرمایش گرفته تا تولید، حملونقل و قیمت نهایی کالاها برای کسبوکارهای کوچک و بزرگ.وقتی قیمت انرژی بالا میرود، تورم را افزایش میدهد و اثرات آن در سراسر اقتصاد پخش میشود. انرژی مقرونبهصرفه، رمز موفقیت اقتصادی است. کشورهایی که از انرژی فراوان بهرهمندند، شکوفا میشوند؛ در حالیکه کشورهای دچار فقر انرژی، دچار ضعف و افول میشوند. بنابراین، تضمین عرضهای امن، مقرونبهصرفه و قابلاعتماد، از ارکان اصلی هر راهبرد اقتصادی معتبر است.
گاز طبیعی؛ رکن رهبری انرژی آمریکا
در میان تمام منابع سوخت، گاز طبیعی به عنوان ستون اصلی رهبری انرژی آمریکا ظاهر شده است. طی دو دهه گذشته، افزایش تولید داخلی گاز طبیعی، مزایای اقتصادی و ژئوپلیتیکی قابلتوجهی ایجاد کرده است. امروز، گاز طبیعی بزرگترین منبع تولید برق در ایالات متحده است، و وفور آن باعث شده تا هزینهها برای خانوارها و کسبوکارها قابلتحمل باقی بماند. خانوادههایی که برای گرمایش، آشپزی و آب گرم از گاز استفاده میکنند، به طور متوسط سالانه ۱۱۳۲ دلار کمتر از خانوارهایی که برق مصرف میکنند، هزینه میپردازند.
سیاستگذاری، نوآوری و رشد زیرساختی
این تحول در خلأ اتفاق نیفتاد. تصمیمات سیاسی در اوایل دهه ۲۰۰۰، به همراه نوآوریهای بخش خصوصی در حفاری افقی و شکست هیدرولیکی، به آزادسازی ذخایر عظیمی، بهویژه در حوضه آپالاچیا و منطقه پرمین، منجر شد. سیاستهای حمایتی فدرال نیز توسعه زیرساختها و دسترسی به بازار را تسهیل کردند.
طبق آمار وزارت انرژی آمریکا، تولید برق از گاز طبیعی از حدود ۶۰۰ تراواتساعت در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۱۸۰۰ تراواتساعت رسیده؛ در حالی که تولید برق از زغالسنگ از ۲۰۰۰ تراواتساعت به حدود ۷۰۰ تراواتساعت کاهش یافته است.
این تغییر ساختاری مبتنی بر بازار، هم باعث کاهش قابل توجه انتشار گازهای گلخانهای شده و هم هزینهها را پایین آورده است.
رقابتپذیری گاز طبیعی
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، تولید داخلی گاز طبیعی در آمریکا باعث شده قیمت انرژی برای مصرفکنندگان تا ۶۰٪ کاهش یابد (نیمه اول ۲۰۲۳). در عین حال، تقاضای انرژی در آمریکا—بهویژه برای مراکز داده و هوش مصنوعی—با سرعت در حال افزایش است.
علیرغم نوسانات ناشی از شرایط آبوهوایی، رویدادهای جهانی و اختلالات زنجیره تأمین، گاز طبیعی همچنان نرخهای رقابتیتری نسبت به سوختهای قدیمی دارد. سال گذشته، برای نخستینبار، میانگین سالانه قیمت لحظهای هاب هنری برای گاز طبیعی، پایینتر از زغالسنگ بود—نشانهای از گرایش بازار به سمت منابع پاکتر و کاراتر.
اختلاف نظرها و واقعیت بازار
با اینحال، این گذار بازار، بدون مناقشه نبوده است. اخیراً، دادستان کل ایالت تگزاس مدعی شده بود که برخی سرمایهگذاران نهادی با هم تبانی کردهاند تا بهطور مصنوعی بازار زغالسنگ را محدود کنند.
اما حتی خود تولیدکنندگان زغالسنگ نیز بارها گاز طبیعی را عامل اصلی کاهش تقاضا عنوان کردهاند. برای مثال، شرکت CONSOL Energy در پرونده سال ۲۰۱۹ اعلام کرده بود که کاهش قیمت گاز و ظرفیت بالای نیروگاههای گازی، فشار زیادی بر تولید برق زغالسنگی وارد کرده است. شرکت Peabody Energy نیز در گزارش سالانه خود نوشته: «تولید برق از گاز، جایگزین زغالسنگ شده و این روند ممکن است ادامه یابد.» همچنین، مدیر ارشد تجاری شرکت Enchanted Rock (تأمینکننده میکروگرید در تگزاس) اظهار کرده: «کاهش مداوم در تولید برق زغالسنگی، نشاندهنده یک تغییر بلندمدت و روشن به سمت راهحلهای منعطف، کمهزینهتر و با آلایندگی کمتر است.»
اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نیز تأیید کرده: «تولید برق زغالسنگی در ساعات غیرپیک بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ حدود ۲۴٪ کاهش یافته، عمدتاً بهدلیل جایگزینی با واحدهای گازی در طول شب.»
آینده گاز طبیعی
سرزنش بازیگران خارجی برای گذار بازار، در حالیکه این تغییرات بارها توسط صنعت به رسمیت شناخته شده، نادرست و غیرواقعبینانه است. سیاست انرژی آمریکا باید بازتابی از واقعیتهای بازار باشد، نه روایتهای حقوقی. قیمت رقابتی، امنیت تأمین و پایداری شبکه، موتور اصلی این ترکیب انرژی هستند.
به آینده که نگاه کنیم، گاز طبیعی همچنان نقش بنیادینی در امنیت انرژی داخلی و تقویت موقعیت بینالمللی آمریکا ایفا خواهد کرد. گاز طبیعی، صادرات حیاتی به متحدان در اروپا و آسیا پشتیبان شبکه در زمان اوج مصرف، و سوخت پل برای گذار به انرژیهای تجدیدپذیر است.
محدود کردن تولید یا دسترسی به آن، خطر افزایش هزینهها، کاهش قابلیت اطمینان و تضعیف رقابتپذیری جهانی آمریکا را در پی خواهد داشت.
سلطه انرژی، به رویکردی واقعگرایانه و جامع نیاز دارد—رویکردی که اولویت را به مقرونبهصرفه بودن، پایداری و ارزش راهبردی بدهد. گاز طبیعی، هر سه معیار را برآورده میکند.





